بیشتر افراد انگلیسی زبان دوست دارند در مورد آبوهوا صحبت کنند و در حقیقت صحبت در این مورد راهی برای آب شدن خجالت و شروع مکالمه است. صحبت در مورد آب و هوا به انگلیسی همیشه پایه ثابت مکالمههای تلفنی و حضوری است.
بنابراین باید واژگان و اصلاحات مربوط به وضعیت آبوهوا را یاد بگیرید تا در هر زمان و مکانی که خواستید برای شروع مکالمه در این مورد صحبت کنید مشکلی نداشته باشید، پس تا انتهای مطلب همراه لینگوتاک باشید تا اطلات خوبی در این زمینه کسب کنید. البته مانند همیشه توصیه ما شرکت در یک کلاس زبان آنلاین است.
سرفصل ها
چرا صحبت در مورد آب و هوا به انگلیسی اهمیت دارد؟
حتما تا به حال متوجه شدهاید که مردم چه اندازه صحبت در مورد وضعیت آب وهوا را دوست دارند، فرقی نمیکند در صف خرید باشند یا در مهمانی بهتازگی با افراد جدیدی ملاقات کنند، به هر حال با صحبت در این مورد که هوا چقدر سرد یا گرم است مکالمه خود را آغاز میکنند.
حتی در جلسات رسمی و مصاحبهها آب وهوا موضوعی محبوب برای بحثهای کوچک و چند دقیقهای است. در حقیقت وضعیت آب وهوا ثابت نیست و از مکانی به مکان دیگر تغییر میکند و بدون تردید هر شخصی در این زمینه دیدگاهی دارد، در نتیجه به موضوع قابل بحثی برای همه تبدیل میشود.
اما همانطور که میدانید برای شرکت در مکالمات باید با کلمات و اصطلاحات آب و هوا به انگلیسی آشنا باشید تا اولا بفهمید طرف مقابل چه میگوید و بعد از آن خودتان بتوانید پاسخی برای سوال یا نظر آن شخص داشته باشید.
دانستن اصطلاحات مربوط به آب وهوا حتی برای امنیت شما نیز مهم است، تصور کنید در کشور خارجی در حال تحصیل هستید یا یک مسافرت چند روزه رفتهاید و برای صرف شام به رستوران میروید.
هنگام بیرون رفتن پیشخدمت به شما میگوید بیرون هوا مهآلود (fog) است. بدون تردید شما اگر این جا با کلمه Fog آشنا باشید خوشحال خواهید شد که منظور را فهمیدهاید و مراقب هستید.
عبارتهای مورد نیاز برای شروع مکالمه در مورد آب وهوا
در ادامه چند سوال برای شروع گفتگو در مورد آب وهوا مطرح کردیم که همه آنها روشهای مودبانه و دوستانهای هستند و با بهکارگیری این عبارتها مکالمه خشک و خستهکننده نخواهد بود.
.What’s it like out? It’s miserable out
هوا بیرون چطوره؟ هوا گرفته است.
How’s the weather? It’s ten below. (-10 degrees)
دمای هوا چند درجه است؟ ده درجه زیر صفر.
.Do you have rain? We haven’t had a drop of rain for weeks
قرار نیست باران ببارد؟ الان هفتهها است که یک قطره باران نباریده است.
.What’s the temperature there? It’s 22 degrees Celsius
دمای آن جا چقدر است؟ دما 22 درجه سانتیگراد است.
It’s snowing here, what’s it doing there? It’s pouring outside. (Raining heavily)
این جا هوا برفی است، آن جا چطور است؟ شدت بارش باران زیاد است.
.What’s the weather forecast? They’re calling for blue skies all week
پیشبینی هوا برای روزهای آینده چطور است؟ گفته شده است آسمان در تمام هفته آینده صاف است.
?Beautiful day, isn’t it
چه روز زیبایی، اینطور نیست؟
?Can you believe all of this rain we’ve been having
آیا میتوانید بارش این حجم از باران را در این مدت باور کنید؟
.It looks like it’s going to storm
بهنظر میرسد طوفان در راه است.
?We couldn’t ask for a nicer day, could we
ما نمیتوانیم منتظر روزهای بهتر باشیم، نه؟
?How about this weather
هوا چطوره؟
?The weather’s nice today, right
امروز هوا خوبه، درسته؟
.It’s freezing today! Hopefully it doesn’t snow
امروزه همه چیز یخ زده، امیدوارم برف نیاد.
.Wow, it’s really hot/cold for this time of year
وای، این زمان از سال برای من واقعا گرم/سرد است.
?It’s really been pouring all day, huh
واقعا تمام روز باران میبارید، درست است؟
هر یک از این عبارات و اصطلاحات آب و هوا به انگلیسی دوستانه هستند و بهسادگی نیز استفاده میشوند. از این عبارتها میتوان برای صحبت با هر شخصی و در هر شرایطی استفاده کرد.
شروع گفتگو با صحبت در مورد آب وهوا نیز ساده است، تنها باید به بیرون نگاه کنید و کمی از لغات مربوط به وضعیتهای مختلف را بلد باشد. بنابراین بگذارید در این بخش از مطلب سراغ کلمات مربوط به وضعیتهای مختلف آبوهوا بپردازیم.
لغتهای مربوط به آب وهوا
در این بخش لغتهایی را به شما آموزش میدهیم که هنگام صحبت در مورد آب و هوا به انگلیسی لازم دارید.
Air-conditioned، air-conditioning (n.)
معنی: وسیلهای که هوای داخل ساختمان یا خانه را خنک میکند.
مثال:
.The air-conditioned keeps the office nice and comfortable even when it’s very hot outside
معنای مثال: سیستم تهویه مطبوع، محیط داخلی دفتر را دلپذیر و خوب نگه میدارد، حتی اگر هوا بیرون گرم باشد.
avalanche (n.)
معنی: حرکت برف در کوه، بهمن
مثال:
The skiers were warned about a possible avalanche
معنای مثال: به اسکیبازان در مورد وقوع بهمن احتمالی هشدار داده شد.
below freezing
معنی: دمای کمتر از صفر درجه سانتیگراد یا 32 درجه فارنهایت
مثال:
It’s supposed to go below freezing before the weekend
معنای مثال: بهنظر میرسد قبل از تعطیلات آخر هفته دما به زیر صفر برسد.
blizzard (n.)
معنی: طوفان با بارش زیاد برف و باران، کولاک شدید
مثال:
The airplane couldn’t take-off because of the blizzard
معنای مثال: بهدلیل باد شدید همراه با برف هواپیما نمیتواند بلند شود.
boiling hot
معنی: عبارتی رایج برای توصیف یک روز بهشدت گرم
مثال:
It was boiling hot, so we all jumped into the lake
معنای مثال: هوا بهشدت گرم شد، بنابراین همه ما به درون دریاچه پریدیم.
breeze (n.)
معنی: نسیم ملایم
مثال:
Don’t bother with a hat. There’s always a breeze near the ocean
معنای مثال: خود را با آوردن کلاه زحمت ندهید. همیشه نسیم ملایمی در نزدیکی اقیانوس در حال وزیدن است.
call for (v.)
معنی: پیشبینی وضعیت آب وهوای احتمالی در آینده
Celsius, centigrade
معنی: اندازهگیری دما (صفر درجه دمای انجماد و صد درجه دمای جوش)
مثال:
In the summer, the average temperature here is 20 degrees Celsius (20°C)
معنی مثال: در تابستان، میانگین دمای هوا در این جا 20 درجه سانتیگراد است.
chilly (adj.)
معنی: سرد، خنک
مثال:
It’s a bit chilly today, so I think you should wear a coat
معنی مثال: امروز هوا کمی سرد است، بنابراین فکر میکنم باید کت بپوشید.
clear (adj.)
معنی: وقتی در آسمان هیچ ابری وجود ندارد.
مثال:
On a clear night you can see a lot of stars
معنی مثال: در یک شب صاف میتوانید ستارههای زیادی را ببینید.
cloud (n.)
معنی: ابر
مثال:
I feel quite cold every time the sun goes behind a cloud
معنی مثال: هر مرتبه که خورشید پشت ابر میرود، احساس سرما میکنم.
cloudy (adj.)
معنی: ابری، وقتی بیشتر آسمان از ابر پوشیده شده است.
مثال:
It may be cloudy in the early morning, but the sun always comes out by the afternoon
معنی مثال: امکان دارد صبح زود هوا ابری باشد، اما خورشید تا بعدازظهر بیرون میآید.
cold spell
معنی: دورهای که هوا سردتر از هوای همیشگی است.
مثال:
They’re forecasting a cold spell, so we put off our camping trip
معنی مثال: آنها سرما را برای یک مدتی پیشبینی کردهاند، بنابراین باید سفر کمپینگ را به تعویق بیاندازیم.
cool (adj.)
معنی: دمای بین گرم و سرد
مثال:
The days were boiling hot, but the nights were cool and comfortable for sleeping
معنی مثال: روزها هوا بهشدت گرم میشود، اما شب هوا خنک است و میتوان راحت خوابید.
degrees (n.)
معنی: اندازهگیری دما، درجه
مثال:
I don’t feel the heat until it’s about forty degrees Celsius (40°C) outside
معنی مثال: گرما را احساس نکردم تا زمانی که دمای هوای بیرون به 40 درجه سانتیگراد رسید.
drizzle (verb)
معنی: نم نم باران
مثال:
I think I’ll take the dog for a walk. It’s only drizzling now
معنی مثال: فکر میکنم سگ را برای پیادهروی بیرون ببرم. فقط الان باران نم نم میبارد.
drought (n.)
معنی:
دوره طولانی به دور از بارندگی
مثال:
Forest fires are a serious danger during a drought
معنی مثال: سوختن جنگلها در طول دوره خشکسالی خطر جدی محسوب میشود.
Fahrenheit
معنی: اندازهگیری دما (32 درجه فارنهایت دمای انجماد و 212 درجع فارنهایت دمای آب در حال جوش)
مثال:
It was 100 degrees Fahrenheit (100°F) when we got to San Francisco
معنی مثال: زمانی که به سان فرانسیسکو رسیدیم دمای هوا 100 درجه فارنهایت بود.
flood (n.)
معنی: طغیان آب باران، سیل
مثال:
The flood was so bad, our basement was full of water
معنی مثال: سیل خیلی بدی بود، زیر زمین خانه ما از آب پر شد.
flurries (n.)
معنی: بارش برف سبک
مثال:
There are a few flurries but the snow isn’t sticking to the roads
معنی مثال: بارش برف سبک است، اما برف آنقدر نیست که روی جادهها بنشیند.
fog (n.)
معنی: بخار آب فشرده که جلوی دید افراد را میگیرد.
مثال:
We couldn’t see the bridge because there was too much fog
معنی مثال: ما نمیتوانستیم پل را ببینیم، چون مه خیلی زیاد بود.
foggy (adj.)
معنی: پر از مه، هوا با مه فراوان
مثال:
They say it’s going to be foggy tomorrow
معنی مثال: آنها میگویند فردا هوا مهآلود است.
forecast (v.)
معنی: پیشبینی آب وهوا احتمالی برای روزهای آینده
مثال:
Usually, they forecast the weather accurately, but sometimes they get it wrong
معنی مثال: معمولا آنها آب وهوا را دقیق پیشبینی میکنند، اما گاهی اشتباه است.
forecast (n.)
معنی: پیشبینی آب وهوا برای روزهای آینده
مثال:
According to the five-day forecast, it’s going to rain on our wedding day
معنی مثال: طبق پیشبینی پنج روزه هواشناسی، روز عروسی ما باران میبارد.
forecaster (n.)
معنی: شخصی که پیشبینی میکند.
مثال:
Why are the weather forecasters on this channel so boring?
معنی مثال: چرا پیشبینیکنندگان هوا در این شبکه آنقدر خستهکننده هستند؟
freezing cold
معنی: عبارت رایجی که برای توصیف روز بسیار سرد استفاده میشود.
مثال:
It was a freezing cold day for the Santa Claus parade
معنی مثال: یک روز بسیار سرد برای نمایش بابانوئل بود.
frost (n.)
معنی: شبنم منجمد، بلورهای یخ روی سطحهای یخزده
مثال:
Some flowers are so strong they can withstand frost
معنی مثال: بعضی از گلها آنقدر قوی هستند که میتوانند در برابر سرما مقاومت کنند.
frostbite (n.)
معنی: وضعیت بد پوستی که در اثر قرار گرفتن در سرمای شدید ایجاد میشود.
مثال:
I lost my hat while I was skiing, and I ended up with frostbite on my ears
معنی مثال: هنگام اسکی کلاه از سرم افتاد و گوشهایم یخ زد.
hail (n.)
معنی: قطعههای کوچک یخ که در طوفان به زمین میریزد.
مثال:
There was so much hail that some of the trailer homes were destroyed
معنی مثال: بارش شدید تگرگ به حدی بود که بعضی از خانههای تخریب شده بودند.
heat stroke (n.)
معنی: بیماری شبیه آنفولانزا که وقتی زیاد در معرض نور خورشید باشید به آن مبتلا میشوید، گرمازدگی.
مثال:
Bring lots of water and wear a hat to avoid heat stroke in this weather
معنی مثال: برای جلوگیری از گرمازدگی در این هوا همراه با خود مقدار زیادی آب و همچنین کلاه بیاورید.
heatwave (n.)
معنی: هوایی به شدت گرمتر از حد معمول که مدت کوتاهی دوام دارد.
مثال:
During the heatwave we cooled our beds down with ice packs
معنی مثال: در طول موج گرما ما تختهای خود را با کیسههای یخ خنک میکردیم.
humid (adj.)
معنی: میزان زیادی از بخار آب یا رطوبت در هوا
مثال:
The weather here is so humid I have to take four or five showers a day
معنی مثال: هوای این جا آنقدر مرطوب است که باید روزی چهار یا پنج با دوش گرفت.
humidity (n.)
معنی: رطوبت موجود در هوا
مثال:
It feels a lot hotter than it actually is because of the humidity
معنی مثال: به دلیل وجود رطوبت هوا بسیار گرمتر از آن چیزی که واقعا است احساس میشود.
hurricane (n.)
معنی: طوفان گرمسیری با باد و بارانهای بسیار شدید (سه کلمه hurricanes، typhoons و cyclones به یک معنی هستند، اما در آمریکا بیشتر از کلمه hurricanes، در شرق آسیا از typhoons و در هند از کلمه cyclones استفاده میکنند.)
مثال:
Half of the buildings on the island were flattened by the hurricane
معنی مثال: نصف ساختمانهای جزیره در اثر طوفان با خاک زمین یکسان شدند.
ice (n.)
معنی: یخ (زیر صفر درجه سانتیگراد)
مثال:
The car’s windscreen was covered with ice so we had to scrape it off first
معنی مثال: شیشه جلو اتومبیل با یخ پوشانده شده بود، در نتیجه مجبور شدیم ابتدا یخها را خراش دهیم.
icy (adj.)
معنی: لغزنده بهدلیل وجود یخ
مثال:
The roads are icy so take special care driving down any hills
معنی مثال: جادهها یخزده است، بنابراین هنگام رانندگی مراقب دستاندازها باشید.
lightning (n.)
معنی: رعدوبرق
مثال:
The outdoor pool always closes when the lifeguards think lightning is coming
معنی مثال: استخر روباز را همیشه وقتی که غریق نجاتها فکر میکنند رعدوبرق در راه است میبندند.
mild (adj.)
معنی: دمای معتدل
مثال:
It’s quite mild out so I didn’t bother with a hat or gloves
معنی مثال: هوا بسیار معتدل است، بنابراین دیگر خود را برای برداشتن کلاه و دستکش اذیت نمیکنم.
meteorologist (n.)
معنی: فردی که در مورد آب وهوا مطالعه میکند.
مثال:
The meteorologist predicted that the cold spell would be over by now
معنی مثال: کارشناس هواشناسی پیشبینی میکند که قرار است از الان هوا برای مدتی سردتر شود.
minus, negative (adj.)
معنی: نشاندهنده درجه حرارت زیر صفر
مثال:
It was minus twenty degrees (-20°) at the top of the ski slope
معنی مثال: در بالای پیست اسکی دمای هوا بیست درجه زیر صفر بود.
overcast (adj.)
معنی: وقتی ابرهای آسمان را میپوشانند و خورشید دیده نمیشود.
مثال:
The sky is overcast this morning, but the sun is supposed to come out by late afternoon
معنی مثال: صبح امروز آسمان پوشیده از ابر است، اما قرار است از اواخر بعدازظهر خورشید بیرون بیاید.
partly cloudy
معنی: اصطلاحی که در پیشبینی آبوهو برای زمانی که آسمان هم زمان آفتابی و ابری است بهکار میرود.
مثال:
Tomorrow’s forecast is partly cloudy with clear skies by nightfall
معنی مثال: پیشبینی فردا هوایی نیمه ابری با آسمان صاف تا پایان شب است.
precipitation (n.)
معنی: باران یا برفی که بر منطقهای میبارد.
مثال:
There is very little precipitation in the desert
معنی مثال: در بیابان بارش بسیار کم است.
rain (n.)
معنی: باران
مثال:
My hair is all wet and messy from the rain
معنی مثال: موهایم از باران خیس و بههمریخته شده است.
rain (v.)
معنی: بارش باران (همیشه با it میآید)
مثال:
It is raining so you’d better take an umbrella
معنی مثال: باران در حال باریدن است، پس بهتر است چتر بردارید.
rainy (adj.)
معنی: توصیف زمان یا مکانی که بارش باران زیاد است، بارانی
مثال:
It was a rainy afternoon
معنی مثال: بعدازظهر هوا بارانی بود.
raindrop (n.)
معنی: یک قطره باران
مثال:
I love catching raindrops on my tongue
معنی مثال: من عاشق ریختن قطرههای باران روی زبانم هستم.
rainbow (n.)
معنی: رنگینکمان
مثال:
According to legend you can find a pot of gold at the end of a rainbow
معنی مثال: طبق افسانه قدیمی، شما میتوانید یک گلدان طلا در انتهای رنگینکمان پیدا کنید.
raining cats and dogs (idiom)
معنی: این اصطلاحی است که وقتی باران شدید میبارد استفاده میشود.
مثال:
They cancelled the football game because it was raining cats and dogs
معنی مثال: آنها بازی فوتبال را لغو کردند، زیرا شدت بارش باران زیاد بود.
scorcher (n.)
معنی: دورهای از هوای بسیار گرم
مثال:
It was a scorcher, so the whole family slept in the cool basement
معنی مثال: هوا به شدت گرم بود، بنابراین تمام خانواده در طبقه زیر که خنک بود خوابیدند.
scorching (adj.)
معنی: خیلی گرم
مثال:
I got burned by the scorching July sun
معنی مثال: در آفتاب سوزان ماه جولای سوختم.
season (n.)
معنی: فصل (زمستان، بهار، تابستان و پاییز)
مثال:
My favorite season is fall because I love to watch the leaves changing colours
معنی مثال: فصل مورد علاقه من پاییز است، زیرا عاشق تماشای تغییر رنگ برگها هستم.
shower (n.)
معنی: بارش سریع و کم باران
مثال:
They’ve been calling for showers all week, but so far it’s been dry
معنی مثال: قرار بود هوا کل هفته بارانی باشد، اما تا این جا که هوا خشک بوده است.
sleet (n.)
معنی: برف و باران
مثال:
All-weather tires are best if you have to drive in sleet
معنی مثال: اگر مجبور هستید در هوای برفی و بارانی رانندگی کنید از لاستیکها مناسب برای هر آب وهوایی استفاده کنید.
smog (n.)
معنی: توده ابرهای سنگین و تیره ناشی از هوای آلوده
مثال:
You really notice the smog downtown in this type of humidity
معنی مثال: در این مقدار رطوبت هوا واقعا متوجه هوای آلوده به دود و بخار در مرکز شهر میشوید.
snow (n.)
معنی: برف
مثال:
There’s already lots of snow in the mountains, so the ski season should be great this year
معنی مثال: در حال حاضر برف زیادی روی کوهها قرار دارد، بنابراین فصل اسکی امسال باید عالی باشد.
snow (v.)
معنی: بارش برف (همیشه با it میآید)
مثال:
It’s been snowing all day
معنی مثال: تمام روز هوا برفی است.
snowstorm (n.)
معنی: بارش سنگین برف همراه با وزش شدید باد
مثال:
All of the schools were closed because of the snowstorm
معنی مثال: تمامی مدارس بهعلت بارش سنگین برف تعطیل شده است.
snowy (adj.)
معنی: برفی، توصیف زمان یا مکانی با برف زیاد
مثال:
It was a snowy December
معنی مثال: هوای ماه دسامبر برفی بود.
shine (v.)
معنی: تابشو نور
مثال:
The sun was shining through the window
معنی مثال: نور خورشید از پنجره میدرخشید.
sun (n.)
معنی: خورشید
مثال:
The sun went behind a cloud
معنی مثال: خورشید به پشت ابر رفت.
sunshine (n.)
معنی: آفتاب، نور مستقیم خورشید
مثال:
We hope to have sunshine at the beach
معنی مثال: امیدواریم در ساحل آفتاب باشد.
sunny (adj.)
معنی: آفتابی
مثال:
It’s usually sunny in Thailand
معنی مثال: در تایلند معمولا هوا آفتابی است.
sunburn (n.)
معنی: پوست قرمز در اثر قرار گرفتن طولانی مدت در معرض نور خورشید، آفتاب سوختگی
مثال:
The bald man got sunburn on his head
معنی مثال: سر مرد کچل دچار آفتاب سوختگی شد.
sunglasses, shades (n.)
معنی: عینکهایی با شیشههای تیره که از چشمها در برابر آفتاب محافظت میکند.
مثال:
I forgot my shades and I was driving right into the sun
معنی مثال: عینک آفتابیم را فراموش کردم و الان باید درست به سمت آفتاب رانندگی کنم.
suntan, tanned (adj.)
معنی: پوست برنزه که در اثر قرار گرفتن طولانی مدت در معرض نور خورشید ایجاد میشود.
مثال:
I got a suntan on the cruise, but it has already faded away
معنی مثال: من در یک سفر دریایی برنزه شدم، اما دیگر اثر آن از بین رفته است.
sunscreen, suntan lotion (n.)
معنی: لوسیون، کرم ضد آفتاب، کرمی که از پوست شما در برابر آسیبهای نور خورشید محافظت میکند.
مثال:
Don’t forget to reapply your sunscreen when you get out of the lake
معنی مثال: هنگامی که از استخر بیرون میآیید، بهطور مجدد از ضد آفتاب استفاده کنید.
temperature (n.)
معنی: دما، اندازهگیری میزان گرمی یا سردی هوا
مثال:
Can you check the temperature before we get dressed for our walk?
معنی مثال: آیا میتوانید قبل از پوشیدن لباس برای پیادهروی دمای هوا را بررسی کنید؟
thermometer (n.)
معنی: دماسنج، وسیلهای برای اندازهگیری دمای هوا
مثال:
When I checked the temperature this morning, the thermometer said it was already thirty degrees Celsius
معنی مثال: وقتی صبح دمای هوا را بررسی کردم، دماسنج دما را 30 درجه سانتیگراد نشان داد.
thunder, thunderstorm (n.)
معنی: طوفان رعدوبرق
مثال:
Let’s close all of the windows. It looks like a hunderstorm is coming
معنی مثال: بیایید همه پنجرهها را ببندیم. بهنظر میرسد طوفانی از رعدوبرق در راه است.
tornado (n.)
معنی: گردباد
مثال:
The tornado picked up everything in its path, including animals and cars
معنی مثال: گردباد هر چیزی در مسیر خود را از جمله حیوانات و اتومبیل از میان برداشت.
umbrella (n.)
معنی: چتر
مثال:
I always keep an umbrella in my car in case of rain
معنی مثال: من همیشه در هوای بارانی داخل ماشین چترم را میگذارم.
UV (ultra-violet) rays (n.)
معنی: اشعه ماورا بنفش، اشعههای مضر نور خورشید
مثال:
Ultra-violet rays can damage your eyes if you don’t wear sunglasses
معنی مثال: اگر از عینک آفتابی استفاده نکنید، اشعه ماورا بنفش به چشمان شما آسیب میرساند.
wind (n.)
معنی: باد
مثال:
The wind was so strong that the trees were swaying violently
معنی مثال: باد به حدی شدید بود که درختان نیز تکان میخوردند.
windy (adj.)
معنی: توصیف مکان یا زمانی که باد زیاد است
مثال:
It’s too windy to play golf today
معنی مثال: امروز برای بازی گلف خیلی باد میآید.
windchill (n.)
معنی: بادگیر، وسیلهای که موجب میشود دمای هوا سردتر از دمای واقعی باشد.
مثال:
It’s only minus two, but with the windchill factor it feels like minus fifteen
معنی مثال: هوا فقط منفی دو درجه است، اما با تاثیر بادگیر منفی پانزده احساس میشود.
سوالات رایج کاربران
در ادامه به تعدادی از سوالات رایج در این باره پاسخ میدهیم.
وضعیت آب وهوا را چگونه گزارش میدهید؟
در زیر بعضی از اصطلاحات معمول برای گزارش وضعیت آب وهوا را آوردهایم:
- بیست درجه بالای صفر (a high of twenty degrees)
- حداقل دما 25- (a low of -25)
- 20 درصد احتمال بارش برف (percent chance of snow 20)
- بیشتر آفتابی (mainly sunny)
- آفتابی همراه با کمی ابر (sunny with cloudy periods)
- رکورد بالاترین/پایینترین دما (record high/low)
- بالاتر/پایینتر از دمای متوسط (above/below average temperatures)
- بارش و بادهای ناگهانی (a few flurries)
با استفاده از چه کلماتی میتوانیم بگوییم هوا خوب است؟
وقتی هوا خوب است میتوانید از کلمات زیر استفاده کنید:
- بدون گردباد (Anticyclone)
- بدون ابر (Be set fair idiom)
- آرام (Calm)
- صاف (Clear)
- معتدل (Clemency)
- ملایم (Clement)
- بدون ابر (Cloudless)
- خشک (Dry)
چرا آب وهوا موضوع خوبی برای گفتگو است؟
آب وهوا موضوعی است که کاملا بیطرف است و یکی از بهترین موضوعها برای صحبت خواهد بود، زمانی که دوست ندارید صحبت جدی یا خاصی با کسی داشته باشید. آب وهوا آنقدر موضوعی فراگیری است که حتی میتوانید با غریبهها نیز در مورد آن صحبت کنید و حرف برای زدن داشته باشید.
چند موضوع خوب برای شروع گفتگو مطرح کنید؟
- نمایش، فیلم و قیمت اجناس
- هنر
- غذا، رستوران و آشپزی
- سرگرمی
- علایق
- ورزش
- آب وهوا
چه کلماتی در انگلیسی با آب وهوا ارتباط دارند؟
- محیط (ambience)
- جو (atmosphere)
- اقلیم (climate)
- حومه (environs)
- محیط (milieu)
- محیط (setting)
- محیط اطراف (surroundings)